حالا، حالا که این سطرها را مینویسم، حافظهام پر است از عطر بهارنارنج و بوی پیچ امینالدوله و خیس از شتک آب از فوارههای عمارت دلگشا.
با این همه درخت نارنج، باید هم نامش نارنجستان باشد. باغی پردرخت که انتهایش به بنایی زیبا میرسد. بنایی با گچبری و نقاشی و منبتکاری و حجاری روی سنگ. نارنجستان قوام یادگار دورهی قاجاریه است و متعلق با خانوادهی قوام. این بنا بخشی است از عمارتی بزرگ. بعضی از بخشهای دیگر هنوز وجود دارد، مثل خانهی زینتالملک.
شیراز باغ زیاد دارد؛ باغ ارم، باغ عفیفآباد، باغ دلگشا، باغ جهاننما و... نمونههایی از باغهای ایرانی. این باغها در شکل هندسی، نوع و كاشت درختان، حوض وسط و عمارتي بزرگ شباهتهای زیادی دارند و اما هر کدام با ویژگیها و زیباییهای خودشان شناخته میشوند.
باورم نمیشود! این ستونهای سنگی 2500 سال است که اینجا ایستادهاند! یعنی از آن زمان که داریوش یکم، پادشاه هخامنشی تختجمشید را بنا گذاشت و تا روزگار بعد، وقتی پسرش خشایارشا و نوهاش اردشیر یکم آن را گسترش دادند، تا بعدتر، وقتی اسکندر مقدونی، سردار یونانی آن را به آتش کشید، تا امروز... تا امروز که چهقدر باید به فکر باشیم که این ستونهای 2500 ساله باقی بمانند تا نسلهای بعد.
اینجا کاخ دروازهی کشورها یا کاخ خشایارشاست. نامش به روايت سنگنبشتهها به اين دليل انتخاب شده که نمایندگان همهی کشورهای زيرمجموعهي امپراتوری ایران ابتدا به این کاخ وارد و سپس به کاخهای دیگر رهسپار میشدند.
تختجمشيد پايتخت تشريفاتي هخامنشيها بود و هر سال در اولين روز سال نو نمايندگان كشورها هداياي خود را به شاه پيشكش ميكردند.
بگرفت كار حسنت چون عشق من كمالي
خوش باش زان كه نبود اين هر دو را زوالي
در وهم مينگنجد كاندر تصور عقل
آيد به هيچ معني زين خوبتر مثالي
در راه شوق داشتم برای آرامش صبح حافظیه و وقتی رسیدم غافلگیرشدم از جمعیت. دانشآموزها و توریستهای خارجی و مسافرهایی مثل من. هواخواه بسیار دارد حافظ که این همه آدم به دیدارش میآیند، به نامش، به غزلهایش تفأل میزنند و در میان شمعدانیها واطلسیها با او عکس یادگاری میگیرند.
بنای امروزی آرامگاه حافظ حدود 80 سال دارد و با طراحی «آندره گدار»، معمار فرانسوی بنا شده است. البته بخشی از بنای آرامگاه که به تالار شهرت دارد، از دورهی زندیه باقی مانده است. اولین بنای آرامگاه حافظ حدود 65 سال پس از درگذشت او و بهدستور حاکم فارس ساخته شد و پس از آن بارها بناهایی ساخته یا بازسازی شد تا به امروز.
شیراز را با سروهایش هم میتوان شناخت. همهی باغهایش پر از سروهای بلندبالاست؛ سروناز و سرو شيراز، اما به اینجا که میرسم، به دامنهي كوه فهندژ، انگار سروها سبزتر و بلندتر به استقبالم میآیند.
این جا آرامگاه سعدی است. زماني خانقاهش بود، همينجا زندگي ميكرد و همينجا درگذشت.
در باغ سعدي باید بگردی و در هوايش نفس بكشی. میتوانی از پلهها پایین بروی و حوض ماهی مرمر هشتضلعي را ببینی که به قناتی قدیمی راه دارد، میتوانی کنار حوض سکه بایستی و شاید با نیتی سکهای بیندازی، اما باید کنار مزارش بروی و غزل بخوانی.
پيش رويت دگران صورت بر ديوارند
نه چنين صورت و معني كه تو داري دانند
تا گل روي تو ديدم، همه گلها خارند
تا تو را يار گرفتم، همه خلق اغيارند
آنكه گويند به عمري شب قدري باشد
مگر آن است كه با دوست به پايان آرند
دامن دولت جاويد و گريبان اميد
حيف باشد كه بگيرند و دگر بگذارند...
سعدی اندازه ندارد که چه شیرینسخنی
باغ طبعت همه مرغان شکرگفتارند...
مهمترین اثري که از شهر باستانی پاسارگاد باقی مانده، همین است. آرامگاه کورش، اولین پادشاه سلسلهی هخامنشی.
پاسارگاد نخستین پایتخت هخامنشیان است و به روايت سنگنبشتهها سليقه و ساختهي كورش. باغ شاهي در پاسارگاد از قديميترين باغهاي ايراني است و آن را الگوي باغهاي ايراني ميدانند و بخشهايي از آبنماهاي آن هنوز وجود دارد. غير از آن، از شکوه اين شهر بقایایی از کاخها وبخشهايي از پل و آرامگاهي منسوب به كمبوجيه، پدر كورش بهجا مانده است، و البته آثاري كه در دورههاي اسلامي ساخته شده بود.
بازار وکیل پر از رنگهای شاد است و پر از بوهای دلنشین. سخت است دلکندن از آن. سخت است دست خالی بیرون آمدن از بازار.
از راستههاي بازار يكي بازار علاقهبندان که امروزه مرکز فروش فرش است. عطاریها هم همینجاست. بازار ترکشدوزها هم هست. سراي مشير در انتهاي بازار وكيل از آثار دورهي قاجار است. سرايي دايرهاي شكل با حجرههايي دورتا دور و حوضي در وسط.
پر از معماری زندیه است شيراز. بناهايي كه باقيمانده از روزگاري كه پايتخت زنديه بود. رنگ و طرح قالب بناهايش كاشيكاريهاي سرخ و صورتي است كه با كاشيكاريهاي دورهي صفوي و مخصوصاً اصفهان آن دوره تفاوت دارد. از سردر بازار وكيل و سراي مشير و مسجد نصيرالمك تا بناي كلاهفرنگي و عمارتهاي بسياري شهر.
و مسجد وکیل از زیباترینهای اين معماري؛ کاشیکاریهای هفترنگ معرق، آیههای قران به خط ثلث، ستونهای یکپارچهی مارپیچ در شبستان، طاق مروارید و... مسجد در کنار حمام و بازار و آب انبار مجموعهی زندیه است که به دستور کریمخان زند، بنیانگذار این سلسله ساخته شده.
نمیدانم چهطور بود که در شیراز به هر جا که میخواستم بروم، از جلو ارگ کریمخان سردرمیآوردم! بنايي وسيع با ديوارهاي بلند آجري و برجهايي زيبا با تزئينات آجرچيني.
اینجا محل زندگی و فرمانروايي کریمخان و شاهان بعد از او تا دورهی قاجار بود. معماریاش ترکیبی از مسکونی و نظامی است. درون ارگ اتاقها هستند و شاهنشین و ایوانها و آبنماها و بیرون چهار برج و خندقی دورتادور ارگ، که حالا دیگر نیست.
نظر شما